این سلسله به سردمداری کریم خان زند از طایفه زند از سال ۱۱۶۳ هجری قمری در ایران به قدرت رسید. کریمخان، ایلخان طایفه زند بود. پدرش «ایناق خان» نیز ایلخان بود. کریم خان در آغاز یکی از سرلشکران سپاه نادرشاه افشار بود که پس از مرگ نادر با همراهانش بازگشت. او فردی مدبر بود. او را در برخورد با مردمان نیکوترین فرمانروا پس از حمله اعراب به ایران دانستهاند. کریم خان خود را وکیل الرعایا نامید و از لقب شاه پرهیز کرد. او بطور موقتی ملایر را پایتخت و مقر فرماندهی خود نمود توانست بر کل ایران مسلط شود و سپسشیراز را پایتخت خود گردانید و در آبادانی آن کوشش نمود. ارگ، بازار، حمام و مسجد وکیل شیراز از کریمخان زند وکیل الرعایا به یادگار ماندهاست.
کریمخان زند وکیل الرعایا (۱۱۹۳ – ۱۱۶۳ ه.ق.) توانست پس از فروپاشی حکومت نادرشاه افشار، تمام بخشهای مرکزی، شمالی، غربی و جنوبی ایران را تحت حکومت خود درآورد. همچنین برادر وی، صادقخان زند، نیز موفق شد در سال ۱۱۸۹ ق. بصره را از امپراتوری عثمانی جدا کرده و به ایران پیوست نماید و از این طریق، نفوذ ایران را بر سراسر اروندرود، بحرین و جزایر جنوبی خلیج فارس مسلم گرداند.
نقشه زندیان
پرچم
نشان نظامی
پیروزی کریمخان زند
تشمال کریم (کریم خان زند) از تیرهٔ زند بگله بود. تیرهٔ زند بگله مهمترین تیرهٔ طایفهٔ زند به حساب میآمدهاست؛ و از اصلیترین طوایف مادها محسوب میشوند. طایفهٔ زند گروهی بودند با معیشت شبانی که از اراضی دامنهٔ زاگرس به دهستان پری و کمازان در نزدیکی ملایر کوچ کرده بودند.» معمولاً زندها را شاخهای از طوایف مردم لک به حساب آوردهاند. یقیناً از نواحی شمال لرستان کوچ کرده و به وسیله شاه عباس صفوی در اطراف ملایر و بروجرد اسکان داده شدهاند.
پس از مرگ نادر کریمخان نیرویی به هم زد و پس از چندی با دو خان لر بختیاری به نامهای ابوالفتحخان بختیاری و علیمردان خان بختیاری ائتلافی فراهم ساخت و کسی را که از سوی مادری از خاندان صفوی میدانستند، به نام ابوتراب میرزا (شاهاسماعیل سوم) را به شاهی برگزیدند. در این اتحاد علیمردان خان بختیاری وکیلالدوله (نایبالسلطنه) بود و ابوالفتحخان بختیاری حاکم اصفهان و کریمخان زند نیز سرلشکر سپاه بود. اما چندی که گذشت علیمردان خان بختیاری، ابوالفتحخان بختیاری را کشت و بر دیگر همراهش کریم خان زند شورید ولی سرانجام پیروزی با کریمخان زند بود.
کریم خان پس از شانزده سال مبارزه دایمی توانست بر تمامی حریفان خود از جمله محمدحسن خان قاجار و آزاد خان افغان غلبه کند و صفحات مرکزی و شمالی و غربی و جنوبی ایران را در اختیار بگیرد. وی به انگلیسیها روی خوش نشان نداد و همواره میگفت آنها میخواهند ایران را مانند هندوستان کنند. برادر وی، صادق خان، نیز موفق شد در سال ۱۱۸۹ ه.ق. بصره را از حکومت عثمانی منتزع نماید و به این ترتیب، نفوذ اوامر دولت ایران را بر سراسر اروندرود و بحرین و جزایر جنوبی خلیج فارس مسلم گرداند.
زندیان پس از کریمخان زند
پس از در گذشت کریم خان زند دگرباره جانشینان او به جان هم افتادند و با جنگ و نزاعهای مستمر، زمینهٔ تقویت و کسب اقتدار آغا محمد خان و سلسلهٔ قاجار را فراهم آوردند. در سال ۱۲۰۹ هجری قمری لطفعلی خان آخرین فرمانروای زند پس از رشادتهای بسیار، به دست آغا محمدخان قاجار کشته شد. در آن زمان کرمان پایتخت زندیه بود. آغامحمدخان با به دست آوردن شهر شیراز دست به کشتار کسانی که از دودمان زند بودند زد، پسران لطفعلی خان را اخته نمود و دستور تجاوز جنسی به زن باردار و دختر لطفعلی خان زند و دیگر زنان این دودمان را داد و گروهی از افراد طایفهٔ زند نیز به اطراف متواری شدند تا دست آقامحمد خان به آنان نرسد.
عدهای از وابستگان نزدیک این خاندان را با خود به تهران آورد و در قلعهای قدیمی در یافتآباد امروزی زندانی نمود که در اواخر قاجاریه توانستند اراضی اطراف را به دست آورند و همانجا اقامت کنند و دیگر وابستگان این خاندان یا کشته شدند یا به عثمانی گریختند و یا مهاجرت کردند تا جان زن و فرزندانشان در امان باشد. امروزه در استانهای لرستان، کرمانشاه، کردستان، همدان، کهگیلویه و بویراحمد، فارس، کرمان و خراسان بازماندگان طایفه زند زندگی میکنند.
دستگاه دیوانی زند به رهبری حاج ابراهیم کلانتر که به لطفعلی خان خیانت کرده بود یکراست به قاجارها پیوست و به جز تنی چند که به واپسین فرمانروای زند تا دم مرگ وفادار ماندند دیگران رویهٔ ابراهیم خان را پیش گرفتند.
کوچ طایفه زند به کهگیلویه وبویراحمد و فارس
تعدادی از طایفه زند چون وضعیت را نامناسب دیدند و بزرگان طایفه زند هرکدام برای رسیدن به قدرت دست به کشتار یک دیگر زده بودهاند و اتحاد طایفه ازهم پاشیده بود و آقامحمدخان قاجار به شیراز به کررا حمله میکرد، شبانه و مخفیانه به سمت کوهستانهای سخت گذر بویر احمد حرکت کردند تا جان زن و فرزندانشان در امان باشد و تا زمانی که سلسله عوض شد در همانجا میزیستند و بعد از مرگ آقا محمد خان قاجار که کینه این طایفه را بر دل داشت و قتلعام این طایفه به پایان رسید، باز ماندگان طایفه کریم خان به یاسیچ یا همان یاسوج کنونی کوچ کردند ودران مکان اقامت گزیدنند و در این مدت صاحب مال و منال خوبی شداند. بعد سالها مخفیانه زندگی کردن حاج نیاز بزرگ طایفه به سمت اردکان فارس هجرت نمود وبا ورود ایشان به این منطقه کسی یارای مقابله با این طایفه لک را نداشت و به بزرگی و خانی منطقه درآمد و ایشان برای همیشه در این مکان اقامت کردند و بعد از حاج نیازیاسیچی فرزندش حاج علی خان وحاج باباخان و فرزندان ایشان بر بلوکات اردکان فارس خانی و کلانتری کردند و از این طایفه در فارسنامه ناصری یاد شدهاست. ایشان کلیه دهات مجاور را خریداری کردند و خراج سالیانه حکومت را یکجا میپرداختند این طایفه برای قدردانی از زحمات حاج نیاز بعدها نام خانوادگی نیازی را برای فامیل خود انتخاب کردند از حاج نیاز یاسیچی قرانهای خطی بر پوست آهو برای وراث آن به جای ماندهاست؛ و در دوره پهلوی که مبارزات علیه خوانین آغاز شده ایشان بدون مقاومت قدرت را به حکومت مرکزی تحویل دادند. فارسنامه ناصری
از دیگر بازماندگان طایفه زند که به یافت آباد از مناطق تهران کنونی تبعید شده بودند نیز در اواخر دوره قاجاریه هرمزخان زند، رضا قلی بک میرزا و بعد از او مرتضی خان زند معروف به مرتضی خان یافت آبادی موفق به تملک یافت آباد، اسلام شهر و روستاهای اطراف شدند که البته در رابطه با این مالکیت همواره باعبدالحسین میرزا فرمانفرما معروف به شازده فرمانفرما از شاهزادگان صاحب نفوذ قاجار اختلافاتی وجود داشت که در نهایت پس از نزاعی طولانی و خشونت بار در دوران پهلوی اول با رای دادگاه مالکیت یافت آباد به خوانین زند رسید. مرتضی خان یافت آبادی نیز همچون دیگر اقوام خود جوانمرد و مردم دار بود و به عنوان یکی از پیشگامان اصلاحات ارضی بخش عمدهای از زمینهای یافت آباد را به صورت داوطلبانه به مردم واگذار کرد. مقبره رو به تخریب وی در قبرستان یافت آباد واقع شدهاست.
فرمانروایان زند
- کریم خان زند: در ۱۱۶۳ ه.ق. در اتحادی سهگانه که شاه اسماعیل سوم صفوی را به پادشاهی رساند، سپهسالار ایران شد. در ۱۱۶۴ ه.ق. با شکست علیمردان خان بختیاری، برای مدت کوتاهی وکیلالدولهٔ شاه اسماعیل سوم شد ولی در سال بعد از محمدحسن خان قاجار شکست خورد و شاه اسماعیل سوم به محمدحسن خان پناه برد و ساکن اشرف شد و مقام وکالت به محمدحسن خان رسید. در ۱۱۷۱۱ ه.ق. در حالی که بیشتر مناطق ایران را از دست داده بود در شیراز به محاصرهٔ محمدحسن خان درآمد ولی شیراز سقوط نکرد. یک سال بعد ورق برگشت و محمدحسن خان شکست خورد و کشته شد و شاه اسماعیل سوم دوباره نزد او بازگشت و کریم خان بار دیگر وکیلالدوله گردید. با مرگ شاه اسماعیل سوم در ۱۱۸۷ ه.ق. کریم خان از به پادشاهی رساندن حیدر میرزا (فرزند شاه اسماعیل سوم) خودداری نمود و خود را وکیلالرعایا نامید.
- ابوالفتح خان زند (بار نخست، ۱۱۹۳ ه.ق.): فرزند ارشد کریم خان که در آغاز توسط زکی خان زند (برادر مادری کریم خان) به فرمانروایی برگزیده شد، سپس زکی خان برادر کوچکتر ابوالفتح خان یعنی محمدعلی خان را شریک او در فرمانروایی کرد. با ظنین شدن زکی خان به او از فرمانروایی کنار گذاشته شد. در این دورهٔ کوتاه قدرت اصلی در دست زکی خان بود.
- محمدعلی خان زند (۱۱۹۳ ه.ق.): برادر کوچکتر ابوالفتح خان، که نخست شریک فرمانروایی ابوالفتح خان شد و سپس با برکناری برادر، یگانه فرمانروای زند گردید. در این دورهٔ کوتاه قدرت اصلی در دست زکی خان بود.
- ابوالفتح خان زند (بار دوم، ۲۸ جمادیالاول ۱۱۹۳–یکشنبه ۹ شعبان ۱۱۹۳ ه.ق.): با کشته شدن زکی خان بار دیگر به فرمانروایی رسید ولی پس از مدت کوتاهی توسط صادق خان زند (برادر تنی کریم خان) برکنار شد.
- صادق خان زند (یکشنبه ۹ شعبان ۱۱۹۳–۱۸ ربیعالاول ۱۱۹۵ ه.ق.): پس از محاصرهٔ نافرجام شیراز، به کرمان رفت و آن جا را تصرف کرد. با ترور زکی خان خود را به شیراز رساند و مدت کوتاهی فرمانروایی ابوالفتح خان را پذیرفت ولی اندکی بعد او را برکنار کرد و خود قدرت را به دست گرفت. سرانجام از علیمراد خان زند شکست خورد و به قتل رسید و به روایتی خودکشی کرد.
پایتخت شدن اصفهان:
- علیمراد خان زند (ربیعالاول ۱۱۹۵–ربیعالاول ۱۱۹۹ ه.ق.): وی خواهرزادهٔ زکی خان بود. او در آغاز بر اصفهان فرمان میراند و توانست بسیاری از رقیبان را کنار بزند و بر پایتخت زندیان یعنی شیرازدست یابد. او اصفهان را پایتخت کرد و صیدمراد خان زند را والی شیراز نمود. او یگانه جانشین کریم خان بود که به مرگ طبیعی از قدرت کنار رفت. آقامحمد خان قاجار توان فرماندهی او را میستود. با این حال او به روسیه پیشنهاد کرد سرزمینهای آن سوی ارس را به آن دولت واگذارد و در برابر فرمانروایی او از سوی روسیه به رسمیت شناخته شود و پشتیبانی گردد.
پایتخت شدن دوبارهٔ شیراز:
- جعفر خان زند (ربیعالثانی ۱۱۹۹–پنجشنبه ۲۵ ربیعالثانی ۱۲۰۳ ه.ق.): پسر صادق خان و برادر مادری علیمراد خان زند بود و به همین سبب بر خلاف پدر و دیگر برادرانش توسط علیمراد خان کشته نشد. پس از مرگ علیمراد خان، توانست باقر خان خراسگانی حاکم طغیانگر اصفهان و گماشتهٔ پیشین علیمراد خان را شکست داده، بر اصفهان مسلط شود. نخست شیخ ویس خان زند فرزند علیمراد خان را با وعدهٔ سپردن فرمانروایی و جانشینی پدرش به اصفهان کشاند و سپس او را دستگیر و کور کرد و خود اعلام فرمانروایی نمود. در زمان او اصفهان چند بار میان زندیان و قاجارها دست به دست شد و او بار دیگر شیراز را پایتخت زندیان گردانید. پس از ۴ سال فرمانروایی عدهای از مخالفانش از جمله صیدمراد خان زند؛ عموزادهٔ علیمراد خان؛ شبانه بر سرش ریختند و او را کشتند و سرش را از دیوار ارگ شیراز به زیر انداختند.
- صیدمراد خان زند (پنجشنبه ۲۵ ربیعالثانی ۱۲۰۳–۱۴ شعبان ۱۲۰۳ ه.ق.): او از بزرگان زند بود که پس از ترور جعفر خان کمتر از چهار ماه در شیراز فرمان راند.
پایتخت شدن کرمان:
- لطفعلیخان زند (شعبان ۱۲۰۳–چهارشنبه ۵ ربیعالثانی ۱۲۰۹ ه.ق.): پسر جعفر خان و واپسین فرمانروای زند. در آغاز بر شیراز و آن گاه در کرمان - خوار و طبس با آغا محمدخان قاجار به نبرد پرداخت و ارگ بم را تسخیر کرد و تا مدتی کرمان را پایتخت زندیان قرار داد. آقامحمدخان قاجار به دفع او لشکر به کرمان آورد و آن جا را برای چهار ماه محاصره کرد؛ ولی سرانجام بر اثر خیانت لشکریانش که از طول محاصره ملول شده بودند؛ از پا درآمد. پس از کور شدن و شکنجهٔ بسیار به تهران انتقال داده و کشته شد. آرامگاه وی در بازار کفاشها در بازار تهران میباشد.
رابطه با دیگر کشورها
زندیان با انگلستان دارای پیوندهای بازرگانی بودند و برخی سران این دودمان همچون واپسین شاهشان لطفعلیخان برخوردهای نزدیک و دوستانهای با نمایندگان این کشور داشتند. هرچند برخورد کریم خان با انگلیسیها در تاریخ پُرآوازه است؛ وی چینیهای پیشکشی انگلیسیها را در پیش رویشان شکست و ظرفهای مسی ایرانی را به زمین زد و گفت که میبینید مال ما بهتر است و نیازی به ظرفهای شما نداریم؛ ولی مینماید این از عاقبت اندیشی بنیانگذار این دودمان بوده باشد چه که هندوستان به تازگی به استعمار انگلیسیها درآمده بود؛ ولی با این همه وی به شرکت انگلیسی هند شرقی پروانه زدن تجارتخانه در بوشهر را داد و تسهیلاتی بدیشان بخشید. انگلیسیها پارچههای پشمی به ایران میآوردند و در برابر کریم خان ایشان را از حق گمرک معاف نمود؛ ولی بازرگانان انگلیسی حق بیرون بردن طلا و نقره را از ایران نداشتند و ناچار بودند برای بهای کالاهای خویش کالاهای ایرانی خریداری کنند.
فتح بصره در سال ۱۷۷۵ (میلادی) نیز از سوی کریم خان برای از رونق انداختن بازرگانی عثمانی و رونق بخشیدن به بندرهای ایران بود چه که پنج سال پیش از آن بازرگانان انگلیسی تجارتخانه خویش را در بوشهر بسته و در بصره برپا نموده بودند و با چیرگی بر بصره آنها چارهای نداشتند جز اینکه شرطهای ایران را در راه بازرگانی بپذیرند.
هلند نیز در آن زمان هماورد بازرگانی انگلستان بود، این کشور در این زمان جزیره خارگ را اشغال کرد و آن را محور بازرگانی خویش با ایران و عثمانی قرار داد ولی دیری نگذشت که در سال ۱۷۷۶ (میلادی) راهزنی به نام میرمهنا ظاهراً به اشاره زندیان خارک را گرفت و هلندیها را بیرون راند.
همچنین روسیه نیز پیوندهای بازرگانی گستردهای در این روزگار با زندیان داشتهاند.
در نیمه دوم سده هژدهم اروپاییان حرکتهای استعماری خویش را در شرق آغاز کرده بودند و کریم خان از این جنبش اینان هشیار بوده و به پیروانش نیز هشدار میدادهاست.
وضع تودهها در دوره زندیان
دوره زند به دو بخش شهریاری کریم خان و دوره پس ازآن بخش پذیر است.
وضعیت مردم در زمان پادشاهی کریمخان:
او که مرد سادهزی بود به تجملات و انباشتن دارایی کششی نداشت و بیشتر سرمایه کشور را به مصرف نیازهای درونی کشور میرساند. او دوست داشت مردم در آرامش و آسایش و شادی زندگی بکنند و در راه این آرزوی خویش میکوشید. او که انسانی بیآلایش بود در توده مردم حاضر میشد و از روزگار آنان آگاه میشد و گاه در انجام کارهای پست نیز بدانها یاری میرساند. از مهربانی و بخشش او داستانها گفته شدهاست.
وضعیت مردم پس از پادشاهی کریمخان:
با مرگ کریم خان اوضاع کشور باز به هم ریخت و نبرد بر سر قدرت بازماندگان زند فشار بسیاری به مردم آورد. حتی در برافتادن این خاندان مردمان بسیاری قربانی قاجارهایی شدند که فرمانروایی را از زندیان ربوده بودند، برای نمونه بلایی که بر سر مردم کرمان آمد را میتوان نمونه آورد.